احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یعقوب بن یوسف اصفهانی ، مکنی به ابوجعفر محدث و معروف به برزویه . خطیب وفات او را به سال 354 هَ .ق .بروزگار مطیع عباسی گفته است و او را غلام نفطویه نیز نامند. و او از ابوخلیفةبن الفضل بن الحباب و محمدبن عباس یزید و جز آن دو نحو فراگرفته . او از عمربن ایوب السقطی و از او ابوالحسن بن شاذان روایت کند. (معجم الأدباء ج 2 ص 156) (روضات الجنات ص 59 در ذیل ترجمه ٔ احمدبن سعد ابوالحسن الکاتب ). و کلمه ٔ برزویه در معجم بصورت مضبوط فوق است و در بعض کتب و ازجمله در قاموس فیروزآبادی در ماده ٔ بزر بَزْرُوَیْه آمده است .
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان نجاد بغدادی حنبلی مکنی به ابوبکر. او راست : فوائد النجاد. وفات او به سال 343 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیم الرازی . رجوع به ابوغالب احمدبن سلیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سنان العطان الواسطی صاحب سند متوفی به سال 259 هَ . ق . (حبط ج 1 ص 296).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سنان قرمانی دمشقی . از امیرزادگان شام . او راست : تاریخ اخبار الدول و آثار الاول (939 - 1019 هَ . ق .).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سنبل رمال . او راست : کتاب فتح مصر للسلطان سلیم .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سوّاف . رجوع به احمدبن محمد بصری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل مکنی به ابویزید بلخی و او جز احمدبن سهل بن هاشم مذکور در ذیل است . وی اصلاً سیستانی بود و از رجال و ارکان ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل بن هاشم بن ولید بن جبلة [ یا حمله ]بن کامکاربن یزدجردبن شهریار. او از سرداران بزرگ سامانیان است و از سنه ٔ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل بانبی بخاری . از مردم بانَب ، قریه ای به بخارا. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل بلخی مکنی به ابوزید. رجوع به ابوزید احمدبن سهل بلخی شود.