احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) جزائری . او مجاور نجف اشرف بود در حیات و ممات . او فاضلی محقق و مدقق است . او راست : کتاب آیات الاحکام و قسمتی از اول کتاب شرح التهذیب و رسالةفی الارتداد و رسالة فی کیفیة اقامةالمسافر فی البلدان و رسائل بسیار دیگر و شیخ یوسف رحمه اﷲ گوید: او از جمله ٔ مشایخ است و شیخ وی سید جلیل عبداﷲبن سید علوی بلاذی بحرانی است و از صورت اجازت او بفرزند فاضل خویش محمدبن احمد نقل کرده است که او قراءةً و سماعاً از شیخ حسین بن شیخ فاضل علامه عبدعلی خمائسی نجفی و از شیخ عبدالواحد از شیخ فخرالدین طریحی و از شیخ اجل افضل احمدبن محمدبن یوسف بحرانی از پدر خود شیخ عالم علامه علی بن سلیمان بحرانی و از خاتمةالمجتهدین مولی محمد باقر مجلسی از پدر وی مولی محمدتقی از بهاءالملة و الدین العاملی از پدر وی از شهید ثانی روایت کند و ازو سید شهیر بمیر محمد مؤمن حسینی استرآبادی از سیدنورالدین علی اخی صاحبان مدارک و معالم از جهت پدر و مادر وی بواسطه ٔ دو برادر او روایت کنند و نیز باجازه و قرائت از افضل اهل زمان امیرمحمد صالح بن عبدالواسع حسینی اصفهانی ختن مولینا مجلسی ثانی روایت کند و وفات او در حدود 1150 هَ . ق . بوده است . (روضات ص 24). و رجوع به احمدبن اسماعیل الجزائری شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن نوری ، مکنی به ابوالحسن . پیشرو فرقه ٔ نوریان از فرق متصوفه . (کشف المحجوب هجویری ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وحشیه . رجوع به ابن وحشیه ٔ کلدانی شود. کتابی نیز داردکتاب العشرین یا کتاب الفوائد در کیمیا.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وحشیه . رجوع به ابن وحشیه و رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الوزیر. او را رسائلی است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وصیف الحرّانی الصابی . وی طبیبی عالم بعلاج امراض چشم بود و در عصر او اعلم و اکثر از وی در مزاولت این صناعت ن...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الولیدبن برد، فقیه انطاکیه . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الولید الفارسی . رجوع به الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 218 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وهب ، کنیت وی ابوجعفر است . وی از بصره بود و با ابوحاتم عطار صحبت داشته بود، و استاد وی یعقوب زیّات بود. مدتی د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وهبان ، ملقب به شهاب الدین . او راست قصیده ای موسوم بقرائة ابی عمرو. صاحب کشف الظنون در ردیف قرائت قصیده ٔ فوق ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هائم شافعی مصری قدسی ، ملقب به شهاب الدین . او راست : الفصول المهمة فی مواریث الامة. کتاب الحاوی فی الحساب . کفای...