اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فوزی پاشا (فراری ...). او برادر ابراهیم آغانامی بود و در قایقی که او داشت قایقچی بود.وقتی که ابراهیم آغا وفات کرد بتوسط علی آقا بخدمت سرای همایون درآمد و در وقعه ٔ خیریه جزو عسکر شد و بمدد بخت برتبه ٔ میرآلایی سواری نائل آمد و سپس مقام یاوری سلطان محمودخان ثانی را احراز کرد و بعد از آن بارتبه ٔ وزارت مشیر مابین شد و در 1253 هَ . ق . بدرجه ٔ کاپیتان دریا ارتقا یافت و سال بعد با جهازات دولت عثمانی بدریای سفید درآمد و درگاه وفات سلطان محمودخان با اینکه مسئله ٔ مصر انجام یافته بود برای اینکه جهازات را باسکندریه سوق کرد و مسئله ٔ مصر تجدید شدو جهازات را از وی بازستدند بمصر گریخت و تا گاه مرگ بدانجا ببود و بسال 1258 هَ . ق . در مصر درگذشت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۰ ثانیه
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) مظفر. هفتمین از ممالیک برجی ، 824.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مظفرالدین . رجوع به ابن ساعاتی احمد و رجوع به احمدبن علی بن ثعلب شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مظفری . رجوع به احمد (سلطان ) عمادالدین بن شاه شجاع شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معتضد مکنی به ابوالعباس . شانزدهمین خلیفه ٔ عباسی (279 - 289 هَ . ق .). رجوع به معتضد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معتمد مکنی به ابوالعباس . پانزدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به معتمد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معری . رجوع به ابوالعلاء معری و روضات الجنات ص 73 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معزالدوله ابوالحسین . رجوع به معزالدوله ... و رجوع به احمدبن بویه ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) معزالدوله بویهی . رجوع به معزالدوله شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) احمد معصومی . رجوع به ابوعبداﷲ معصومی اصفهانی و تتمه ٔ صوان الحکمة چ لاهور ص 95 شود. ونام او را بعضی احمد و برخی محمدب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معین الدین مکنی به ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.