اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) النجاری . الشیخ احمدبن احمد النجاری الدمیاطی الحقناوی الشافعی الخلوتی المصیلیحی . او راست : انوارالبصائر فی الصلوة علی أفضل القبائل و العشائر. طبع مصر سال 1260 هَ . ق . و حاشیة علی شرح الاجرومیة للشیخ حسن الکفراوی ، طبع مصر بسال 1282. و نیز در هامش شرح الاجرومیة للشیخ حسن الکفراوی در بولاق بسال 1284 بطبع رسیده است . و سعادة الدارین منحة سیدالکونین و آن قصیده ای است طویل و مطلع آن این است :
الحمدللّه أهل العشق ما انفصلوا
ثم الصلاة علی المختار ما اتصلوا.
طبع مطبعة العلمیة سال 1310. والعطیة المحمدیة فی قصة خیرالبریة. چاپ سنگی مطبعه ٔ شرف بسال 1313. و قرة الابصار بشرح منطومة الاستغفار که سید مصطفی البکری آنرا منظوم کرده است ، چاپ سنگی مصر بسال 1281. قصة مولد المصطفی المسماة بأنظر العقود علی بهجة الودود فی فضل اشرف مولودو آن حاشیه ای است بر رساله ای از خود مؤلف ، چاپ سنگی مصر بسال 1283. نور البصائر و کشف الکروب فی مولد و شمائل و معجزات الحبیب المحبوب ، طبع بولاق سال 1296. (معجم المطبوعات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوسعد و متخلص بمنشوری سمرقندی . عوفی در لباب الالباب (ج 2 ص 44) آرد: منشوری که منشور شاعری به نا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوسعید اعرابی . از مشاهیر فضلای طبقه ٔ عرفا اصلش از بصره است و ساکن مکه ٔ معظمه بوده است در اواخر...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد. مکنی به ابوسعید و ملقب به فخرالدین . خواهر زاده ٔ ابوالفتوح رازی حسین بن علی بن محمد صاحب تفسیر است . وی ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالعباس . رجوع به احمدبن محمدبن یحیی البلدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالعباس شقانی . در اواخر مائه ٔ چهارم هجریه بوده است و معاصر است باغزنویان و با شیخ اجل ابوسعید...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد. مکنی به ابوالمظفر و ملقب به فخرالدوله والی چغانیان . رجوع به ابوالمظفر چغانی احمدبن محمد ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوالمکارم مقری واسطی . او راست : هدایة الرفاق فی القراءة.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد معروف به ابونصر اقطع. وی راست شرحی بر مختصرالقدوری در دو مجلد و نیز شرحی بر مختصر الطحاوی فی فروع الحنفیة. ...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به حفید سعدالدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد معروف به سعید قونوی . او راست : روضة المتکلمین در کلام .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.