احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) هبةاﷲ جبرانی نحوی مقری . از مردم جِبرین و ابن نقطه آنرا بفتح گفته ، و آن دهی است بناحیه ٔ غزاز، و این نسبت بر غیر قیاس است . رجوع به منتهی الارب چ ایران ج 1 ص 154 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن شهبه ... و ابن شهبه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن علی اصفهانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن علی حلوانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن علی معروف به خصافی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوبکر. رجوع به احمدبن علی خطیب بغدادی .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن علی وراق رازی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن عمربن یوسف خفاف ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن عمر شیبانی حنفی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوبکر. رجوع به احمدبن عمروبن عبدالخالق ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن عمرو شیبانی ... شود.