احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) یک دست . ابن خلیل نقشبندی جوریانی . یکی از مشایخ صوفیه ٔ نقشبندیه . او در مکه ٔ مکرمه مجاور بوده است و اهل طریقت آن نواحی را بدو اعتقاد نیکو بوده و کرامات بدو نسبت میکردند. وفات وی در 1119 هَ . ق . بمکه ٔ مکرمه بود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد خفاجی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد رسام حموی .... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد زاهد... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد زروق ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد سمرقندی ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد عطار شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد عینی ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به شهاب الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین بن المؤید السمرقندی . عوفی در لباب الالباب ۞ ذکر او آورده و گوید: شهاب آسمان معالی و خلاصه ٔ ایام و لیال...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین حموی حنبلی . او راست : تذکرة قلوب الاحیاء.