اخته کردن . [ اَ ت َ
/ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )
۞ تخم کشیدن . خصی کردن اسب
۞ و خروس
۞ و قوچ و جز آن را تا گشنی کردن نتواند. بیرون کردن بیضه ٔ خروس و قوچ و امثال آن تا فربهی گیرد.
-
امثال :
ملانصرالدین است صد دینار می گیرد سگ اخته می کند، یک عباسی می دهد حمام می رود ؛ مزداو کم از خرج آن عمل است . و رجوع به یک روز حلاجی میکند... در امثال و حکم شود.
|| اخته کردن میوه ؛ دیری در برف یا یخ نهادن آن تا سخت سرد شود. || دیری در برف یا یخ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود پختن یا بریان کردن را.