اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخلاق

نویسه گردانی: ʼḴLAQ
اخلاق . [ اَ ] (ع اِ) ۞ (علم الَ ....) دانش بد و نیک خویها. یکی از سه بخش فلسفه ٔ عملیه ، و آن تدبیر انسان است نفس خود را یا یک تن خاص را. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: علم اخلاق عبارتست از علم معاشرت با خلق و آن از اقسام حکمت عملیه است و آنرا تهذیب اخلاق و حکمت خلقیه نیز نامند - انتهی . و حاج خلیفه آورده است : و هو قسم من الحکمة العملیة قال ابن صدرالدین فی الفوائد الخاقانیة و هو علم بالفضائل و کیفیة اقتنائها لتتحلی النفس بها وبالرذائل و کیفیة توقیها لتتخلی عنها فموضوعه الاخلاق و الملکات و النفس الناطقة من حیث الاتصاف بها و هیهنا شبهةٌ قویة و هی ان الفائدة فی هذاالعلم انما تتحقق اذا کانت الاخلاق قابلة للتبدیل والتغییر و الظاهر خلافه کما یدل علیه قوله علیه الصلاة والسلام الناس معادن کمعادن الذهب والفضة خیارکم فی الجاهلیة خیارکم فی الاسلام و روی عنه علیه الصلاة والسلام ایضاً اذا سمعتم بجبل زال عن مکانه فصدقوا و اذا سمعتم برجل زال عن خلقه فلاتصدقوا فانه سیعود الی ما جبل علیه و قوله عز و جل «الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه » ۞ ناظر الیه ایضاً و ایضاً الاخلاق تابعة للمزاج والمزاج غیرقابل للتبدیل بحیث یخرج عن غرضه و ایضا السیرة تقابل الصورة و هی لاتتغیر والجواب ان الخلق ملکة یصدر بها عن النفس افعال بسهولة من غیر فکر و رویة والملکة کیفیة راسخة فی النفس لاتزول بسرعة و هی قسمان احدهما طبیعیة والآخر عادیة. اما الاولی ، فهی ان یکون مزاج الشخص فی اصل الفطرة مستعداً الکیفیة خاصة کامنة فیه بحیث یتکیف بها بادنی سبب کالمزاج الحار الیابس بالقیاس الی الغضب و الحار الرطب بالقیاس الی الشهوة والبارد الرطب بالنسبة الی النسیان والبارد الیابس بالنسبة الی البلادة. و اما العادیة، فهی ان یزاول فی الابتداء فعلا باختیاره و بتکرره و التمرن علیه تصیر ملکة حتی یصدر عنه الفعل بسهولة من غیر رویة. ففائدة هذاالعلم بالقیاس الی الاولی ابراز ما کان کامنا فی النفس و بالقیاس الی الثانیة تحصیلها و الی هذا یشیر ما روی عن النبی صلی اﷲ تعالی علیه و سلم بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و لهذا قیل ان الشریعة المصطفویة قدقضت الوطر عن اقسام الحکمة العملیة علی اکمل وجه و اتم تفصیل - انتهی . (کشف الظنون ). و رجوع به نفایس الفنون تألیف محمدبن محمود آملی فن اول (علم تهذیب اخلاق ) از مقاله ٔ اولی از قسم دویم در علوم اوایل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
اخلاق . [ اِ ] (ع مص ) کهنه شدن . کهن شدن . || کهنه کردن . (زوزنی ). || کهنه پوشانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). جامه ٔ کهنه پوشانیدن . || ن...
اخلاق . [اَ ] (ع اِ) ج ِ خُلق . خویها : بعثت لاتمم مکارم الاخلاق (حدیث )؛ برانگیختند مرا به پیامبری تا کامل کنم مکارم اخلاق را. قرقرخان ، ن...
شیوه یا پایه رفتاری فردی یا گروهی گاهی پایدار و گاهی تغییر پذیر و قوانینی که بر احساسات و کردارهای آدمی حکمفرماست که یا برخاسته از آرمان، باور و یا مح...
خوش اخلاق . [ خوَش ْ / خُش ْ اَ ] (ص مرکب ) خوش خو. خوش خلق . || مهذب . پاکیزه خو. (یادداشت مؤلف ).
نیک اخلاق . [ اَ ] (ص مرکب ) خوش اخلاق . نیک خو. رجوع به نیک اخلاقی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
رفتاری که همراه هست بابدست اوردن کرامات-خارج شدن ازعالم ماده به عالم مثال
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اخلاق پزشکی دانشی میان رشته ای است که موضوع آن مسائل و مباحث اخلاقی در حوزه ی علوم پزشکی است. این مسائل و مباحث در شاخه های مختلف علوم پزشکی به عنوان...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.