اذان
نویسه گردانی:
ʼḎʼN
اذان . [ اَ ] (اِخ ) (قریه ٔ...) آذان . قریه ایست بحوالی هرات . و خواجه ابوالولید احمدبن ابی الرجا بدانجا مدفون است . رجوع به حبط ج 1 ص 292 شود.
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آذان الغزال . [ نُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) آذان الارنب . و صاحب تحفه گوید لصیقی است .