اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ار

نویسه گردانی: ʼR
ار. [ اُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری در معبر اسکندر مقدونی از باختر به سند. رجوع به ایران باستان ص 1773 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عر و عور. [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آواز بد. (از فرهنگ لغات عامیانه ). || گریه و زرزر کردن بچه ٔ نحس را نیز گویند. (فرهنگ لغات عا...
عر و گوز. [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عر و تیز. شور و غوغای بی محل . (آنندراج ) : بر دماغ حسن چون با دختران ریش خوردعشوه با آن عروگو...
عر و یان . [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی عر وگوز. (آنندراج ). رجوع به عر و گوز شود : هرکه عری کرد یا یانی درین حیوان کده عر و ی...
عر و تیز. بانگ ناهنجار درازگوش. عبارتی است که در آثار داستان نویسان معاصر ایران، بویژه پیروان سبک واقع گرایی( رئالیسم) دیده شده است. به چم (معنی) صدای...
عر و بوق . [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )از اتباع است . (یادداشت مرحوم دهخدا). عروتیز. اشتلم و بانگ و فریاد به تظاهر. رجوع به عر و تیز ...
عر و تیز. [ ع َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هارت و پورت . اشتلم . داد و فریاد به تظاهر. عر و بوق .
یو آر اِل. نک مکانیاب منبع یکسان.
مکان‌یاب منبع یکسان (به انگلیسی: Uniform Resource Locator) یا یوآرال (به انگلیسی: URL) که به صورت محاوره‌ای نشانی وب[۱] نامیده می‌شود، یک ارجاع به یک ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عر و تیز کردن . [ ع َرْ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سر و صدا و داد و بیداد راه انداختن . هارت و پورت کردن . (از فرهنگ لغات عامیانه ). عربده کشیدن و...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.