اراء
نویسه گردانی:
ʼRʼʼ
اراء. [ اِ ] (ع مص ) ارائة. نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). || شناسانیدن .
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
چمن آرا. [ چ َ م َ ] (نف مرکب ) رجوع به چمن آرای و چمن آرایی شود.
نخل آرا. [ ن َ ] (نف مرکب ) آراینده ٔ نخل . که نخل محرّم را بیاراید. || (ن مف مرکب ) آرایش شده با خرمابن ها. (ناظم الاطباء).
نظم آرا. [ ن َ ] (نف مرکب ) مقابل نثرآرا. شاعر. (یادداشت مؤلف ). سخنور. سخن آرا. رجوع به مدخل بعد شود.
لغت آرا. [ ل ُ غ َ ] (نف مرکب ) آرایش و زینت دهنده و آراینده ٔ لغت : بی زبان لغت آرات به تازی و دری گوش پر زیبق و چشم آمده در، باد پدر.خ...
ملک آرا. [ م ُ ] (نف مرکب ) ملک آرای : ماه ملک آرا غیاث الدین محمد آنکه هست بر مراد خاطر او چرخ و انجم را مدار. وحشی .رجوع به ملک آرای شود.
ملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) عباس میرزا (1255 - 1316 هَ . ق .). پسردوم محمدشاه و برادر کوچکتر ناصرالدین شاه . مادر وی خدیجه خانم نام داشته و خواهر ...
ملک آرا. [ م ُ ] (اِخ ) محمد قلی میرزا (1203 - 1289 هَ . ق .) پسر سوم فتحعلی شاه و مادرش دختر محمدخان قاجار بود. در سال 1228 به حکومت استرآباد...
سپهبد حاجی علی رزمآرا (۱۲۸۰ - ۱۶ اسفند ۱۳۲۹) نخستوزیر ایران در سال ۱۳۲۹.
محتویات [نمایش]
آغاز زندگی و جوانی [ویرایش]
حاجی علی رزمآرا در ۱۲...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آرایش بی رویه ، آرا به معنای آرایش می باشد و بی را در زمان قدیم به کارهای بیش از حد و زیاده روی در کاری می گفتند