ارار
نویسه گردانی:
ʼRʼR
ارار. [ اِ ] (اِخ ) نام وادیی است در کتاب نصر. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عرعر. [ ع َ ع َ ] (ع اِ) درخت سرو کوهی است . گویند میان آن درخت و نخل خرما عداوت است و یک جا نرویند. (برهان قاطع). درخت سرو پیوسته سبز، ف...
عرعر. [ ع َ ع َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). نام جایگاهی است در شعر اخطل . و گویند آن کوهی است . و گمان میرود که یک وادی باشد و برخ...
عرعر. [ ع ُ ع ُ ] (ع اِ) مابین دوسوراخ بینی . (منتهی الارب ) ۞ . || زهار، و بن آن . (منتهی الارب ). مابین زهار و بن آن . (ناظم الاطباء). |...
عَرعَر یا آیلان (Ailanthus altissima) از خانواده (Simaroubaceae) میباشد.در گویش گیلکی به آن کول(کهل kol)دار گویند.
نام«عرعر»، که در متون فارسی آمد...
عرعر بری . [ ع َ ع َ رِ ب َرْ ری ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسم کوچک شربین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
عرعر تلخ . [ ع َ ع َ رِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است از تیره ٔ عرعرها به ارتفاع بیست تا بیست و پنج متر که پوست تنه اش مایل به ...
عرعر کردن . [ ع َ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز برآوردن خر. بانگ کردن درازگوش . || آواز خر دادن . ادا کردن صوت خر را. نهیق . غان غان . رجوع به...