اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارد

نویسه گردانی: ʼRD
ارد. [ اَ رَ ] (اِخ ) یکی از جزائر دریای واقع در شمال شرقی جزیره ٔ بحرین و آن جزیره ای منخفضه و رملیة است و ترعه ای آنرا میشکافد که آب وی از دریا بهنگام مد رسد. این جزیره و جزیره ٔ بحرین به حاصلخیزی و فراوانی آب و نیکوئی هوا و بسیاری لؤلؤ، از دیگر جزایر خلیج فارس امتیاز دارند. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ارد. [ اَ رَدد ] (ع ن تف ) نافعتر. (آنندراج ).
ارد. [ اُ رُ ] (اِخ ) مدائی (مادی ). سکه ای از همدان بدست آمده متعلق بعهد اشکانی بنام اُرد مدائی . (ایران باستان ص 2680).
[ا ُ ر ُ ] راستی ودرستی خیر وبرکت توانگری وخواسته فرشته نگهبان ثروت روز بیست و پنجم هر ماه خورشیدی نام چند تن از سرداران عادل اشکانی
ارد. [ اَ ] (اِخ ) کوره ایست بفارس، کرسی آن تیمارستان است. (معجم البلدان ) (مرآت البلدان). اَرَد شهری از توابع شهرستان گراش در استان فارس ایران است. ا...
عارد. [ رِ ] (ع ص ) برآینده . || کنار و یکسو شونده . (منتهی الارب ).
ارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی...
ارد دوم . [ اُ رُ دِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پس از کشتن فرهادک ، نجبای پارت شخصی را اُرُد نام بر تخت نشانیدند. او از خانواده ٔ سلطنت بود از فرهادک در...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ارد بزرگ ( به ضم ا) از مشاهیر برجسته معاصر ایران دارای نظریه قاره کهن و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه‌است. زادگاه وی شهر توس نو (مشهد ) می باشد ولی پدر وی ...
ارد پارتی . [ اُ رُ دِ ] (اِخ ) پانزدهمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان که از سال 17تا 18 م . سلطنت کرده است . (ایران باستان ص 2619).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.