ارزه
نویسه گردانی:
ʼRZH
ارزه . [ اَ زَ ] (اِخ ) نام کشور اول است . (آنندراج ). نخستین کشور از کشورهای هفتگانه . (بندهش ، در پنجم بند 8 و در یازدهم بند 3).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عرضه داشت . [ ع َ ض َ / ض ِ ] (اِ مرکب ) تظلم و دادخواست از روی عجز و فروتنی . (ناظم الاطباء) : چون بدانجا رسید عرضه داشتی ارسال نمود. (حبیب ...
عرضه دادن . [ ع َ ض َ / ض ِ دَ ] (مص مرکب ) به معرض گذاشتن . ارائه دادن . عرض کردن . عرضه کردن : گنجها بر دل خاقانی اگر عرضه دهندنه فلک د...
عرضه کردن . [ع َ ض َ / ض ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ارائه دادن . نشان دادن . نمودن . در معرض نظر قرار دادن . (از فرهنگ فارسی معین ). عرض کردن . پیش...
عرضه داشتن . [ ع َ ض َ / ض ِ ت َ ] (مص مرکب ) اظهار کردن و بیان کردن ، از طرف کوچکتر به بزرگتر. (فرهنگ فارسی معین ) : صورت حال عرضه داشت ....
عرضه داشتن . [ ع ُ ض َ / ض ِ ت َ ] (مص مرکب ) لیاقت داشتن و سزاوار بودن . (ناظم الاطباء). لیاقت داشتن . قابلیت داشتن . (فرهنگ فارسی معین ).
عرضه ساختن . [ ع َ ض َ / ض ِ ت َ ] (مص مرکب ) نشان دادن . ارائه دادن . عرضه کردن . عرضه دادن : چون بیابد برده ای را خواجه ای عرضه سازد از هن...