ارض
نویسه گردانی:
ʼRḌ
ارض . [ اَ ] (ع مص ) گیاهناک شدن زمین . || زکام گرفتن . مزکوم ، زکام زده شدن . || موریانه زدن (چوب ). ریونجه خورده شدن چوب . (تاج المصادر بیهقی ). || ریمناک و فاسد شدن (قرحه ). تباه شدن ریش . (زوزنی ). تباه شدن جراحت به ریم . || پاک شدن . || پاکیزه شدن زمین . || در چشم خوش آمدن زمین .
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
آرز. [ رِ ] (ع ص ) منقبض . مُتجمع. ثابت .
مرکب است از :کم و عرض . یعنی کم بر ( بر و درازی)
هم ارز. [ هََاَ ] (ص مرکب ) دارای ارزش برابر. هم قیمت . هم پایه .
هم عرض . [ هََ ع َ ] (ص مرکب ) دو چیز که دارای پهنای برابر باشند: دو پارچه ٔ هم عرض . || برابر. مساوی .
روز عرض . [ زِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز سان . رجوع به عرض و سان شود. || روز قیامت : پس بود ظلمات بعض فوق بعض نی خرد یار و نه د...
بی عرز. [ ع َ رَ ] (ص مرکب ) این صورت در بیت ذیل از دیوان ناصرخسرو (ص 142 س 25) آمده است ، ولی مرحوم دهخدا در تصحیحات قیاسی آخر کتاب آن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عرض وار. [ ع َ رَ ] (ق مرکب ) مانند عَرَض : وانگه کزین مزاج مهیا جدا شوندچیزند یا نه چیز عرض واربگذرند.ناصرخسرو.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.