اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارغون

نویسه گردانی: ʼRḠWN
ارغون . [ اَ ] (اِخ ) (امیر... آقا) وی از دبیران اوگتای بود، و قاآن او را در موقعی که بین گرگوز و پسر جنتمور اختلاف بروز کرده بود، در جزء فرستادگان خود به خراسان روانه داشت و پس از اصلاح کار گرگوز، امیرارغون بفرمان اوگتای بنیابت او برقرار شد و چون گرگوز دستگیر و مقتول گردید، توراکیناخاتون حکومت ممالکی را که در تصرف گرگوز بود از شط جیحون تا حدود فارس و گرجستان و موصل و بلاد روم به امیرارغون واگذاشت و شرف الدین نیز بسمت وزارت او نامزد گردید. امیرارغون در سال 641 هَ . ق . به خراسان آمد و از آنجا عازم عراق و آذربایجان گردید و دست سرداران بزرگ مغول مثل جورماغون و بایجو را که به استبداد و ظلم در آن حدود با مردم معامله میکردند، کوتاه کرد و از جانب خود عمال و منشیان گذاشت و با عامه ٔ اهالی برفق و عدالت رفتار کرد و سلاطین و ملوک اطراف پیش او نمایندگانی به اظهار دوستی و اطاعت فرستادند. وی بهاءالدین جوینی را بنیابت خود در ممالک آذربایجان و گرجستان و روم منصوب کرد و به طوس برگشت و دراین تاریخ شرف الدین وزیر درگذشته بود. (تاریخ مغول ص 169-170). وی قریب پانزده سال از حدود سنه ٔ 641 هَ. ق . تا حدود سنه ٔ 654 هَ . ق . که هولاکو به ایران آمد، از جانب گیوک خان بن اوگتای قاآن حاکم عام ّ جمیع ولایات واقعه در غربی جیحون یعنی ممالک خراسان و مازندران و قسمتی از هندوستان و عراق و فارس و کرمان و لورو ارّان و آذربیجان و گرجستان و موصل و حلب بود و پس از رسیدن هولاکو به ایران ارغون یکی از امرا و سرداران هولاکو گردید و بالاخره در 25 ذی الحجه ٔ سنه ٔ 673 هَ . ق . در مرغزار رادکان طوس وفات یافت و امیرنوروز معروف که اسلام آوردن غازان خان بسعی و همت او بود، پسر همین امیرارغون است . امیرارغون در مدت حکومت خود در ایران برای بازدادن محاسبات اموال یا دفع تهمتهای اعادی پنج یا شش مرتبه به اردو یعنی دربار پادشاهان مغول که غالباً در قراقورم پایتخت مغولستان بود، سفرکرد و در غالب این سفرها علاءالدین عطاملک جوینی را که دبیر مخصوص وی بود، در مصاحبت خود میبرده است . رجوع به جهانگشای جوینی چ محمد قزوینی ج 1 صص کا-کب و فهرست ج 1 و 2 و سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینوص 139 و 164 و حبط ج 2 ص 18، 21، 28، 32، 36 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ارغون . [ اَ ] (اِخ ) ابن اباقاخان . اباقاخان میل داشت که پس از او پسر وی ارغون بمقام ایلخانی برسد ولی چون این امر با یاسای چنگیزی که س...
ارغون . [ اَ ] (اِخ ) ملک . رجوع به ارسلان ارغون و تتمه ٔ صوان الحکمه شود.
ارغون آقا. [ اَ ] (اِخ ) رجوع به ارغون (امیر... آقا) شود.
آلب ارغون . [ ل ِاَ ] (اِخ ) چهارمین فرمانروا از سلسله ٔ اتابکان لرستان . هلاکو پس از فتح بغداد برادر او تکله را بکشت و او را حکومت لرستان داد...
اصیل ارغون . [ اَ اَ ] (اِخ ) (امیر سید...) از امیران درگاه میرزا سلطان ابوسعید تیموری بود که بسال 863 هَ .ق . هرات را تصرف کرد. خواندمیر آرد:...
الب ارغون . [ اَ اَ ] (اِخ ) شمس الدین اتابک از حکام لرستان پدر یوسف شاه و عمادالدین است . بعد از اتابک تکله حکومت لرستان یافت . (تاریخ گزی...
جمال ارغون . [ ج َ اَ ] (اِخ )برادر کوچک میرزاسلطان احمد فرزند سلطان سعید بود که با برادر خود در نواحی رامن بجنگ و ستیز برخاست و شکست خورد. رج...
ارسلان ارغون . [ اَ س َ اَ ] (اِخ ) (ملک ...) ابن الب ارسلان عم ّ برکیارق سلجوقی . (راحةالصدور چ لیدن ص 143) (تاریخ سلاجقه ٔ عماد کاتب چ قاهره...
چارباغ امیر مزید ارغون . [ غ ِ اَ م َ اَ ](اِخ ) در ظاهر بلخ است . (مرآت البلدان ج 4 ص 35).
چهارباغ امیرمزید ارغون . [ چ َ غ ِاَ م َ اَ ] (اِخ ) رجوع شود به چارباغ مزید ارغون .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.