ارغون
نویسه گردانی:
ʼRḠWN
ارغون . [ اَ ] (اِخ ) رجوع به محمد مقیم (امیر...) ابن امیر ذوالنون ارغون شود.
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آرغون . (اِخ ) رجوع به ارغون شود.
ارقون . [ ] (اِ) حنا. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ارقان . ایرقان . ورقان . فقولیان . برنا. یرنا. (فهرست مخزن الأدویه ). رجوع بحنا شود. || روغن جلو...
ارقون . [ ] (اِخ ) رودی است در بلاد ایغور که از کوههای قراقورم سرچشمه گیرد. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 39، 42 و 192) (تاریخ مغول ص 4، 7 و 16...
عرقون . [ ](اِ) نباتی است که برگ آن شبیه به برگ شقایق النعمان است و شکافته و طولانی . و بیخ آن مستدیر و آن را میخورند. و صنف دیگر نیز م...