اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارواح

نویسه گردانی: ʼRWʼḤ
ارواح . [ اِرْ ](ع مص ) رد کردن ، چنانکه حق را: اروح علیه حقه . || دریافتن بوی . (منتهی الارب ). بوی چیزی دریافتن . (کنز اللغات ). بوی بردن . (تاج المصادر بیهقی ).
- ارواح صید ؛ یافتن صید بوی مردم را. (منتهی الارب ).
|| گندیده شدن . (کنز اللغات ). گندا شدن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). || بگردیدن آب . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ارواح . [ اَرْ ] (ع اِ) ج ِروح . جانها. تسخیر ارواح . ارواح شریره : چو پیوستند عقل و نفس با هم از ایشان زاد ارواح مجسم . ناصرخسرو.اگر بصورت و ...
اصل ارواح . [ اَ ل ِ اَرْ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل الارواح شود.
عالم ارواح . [ ل َ م ِ اَرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقام و منزل ارواح . (ناظم الاطباء).
قابض ارواح . [ ب ِ ض ِ اَرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جان گیر. (روضة العقول ). جان ستان . جان ستاننده . گیرنده ٔ جانها. || (اِخ ) ملک الموت . عزر...
احضار ارواح . [ اِ رِ اَرْ ] (ترکیب اضافی ) ۞ (علم ِ...) عمل فراخواندن روانهای مردگان بتوسط رابطی . ۞
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.