اروق
نویسه گردانی:
ʼRWQ
اروق . [ اَ وَ ] (ع ص ) اسبی که سوار آن نیزه را میان هر دو گوش آن دراز کرده باشد. (منتهی الارب ). مقابل اَجم ّ. || آنکه دو دندان علیای او دراز باشد. (منتهی الارب ). درازدندان . (زوزنی ).دندان دراز. (مهذب الاسماء). ج ، روق . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عروق الصباغین . [ ع ُ قُص ْ ص َب ْ با] (ع اِ مرکب ) زردچوبه . (ناظم الاطباء). عروق صفر. بقلةالخطاطیف . مامیران . (یادداشت مرحوم دهخدا). عروق .رجو...
عروق الزعفران . [ ع ُ قُزْ زَ ف َ ] (ع اِ مرکب ) عروق الصفر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). زردچوبه . عروق صُفر. عروق صباغین . رجوع به عروق صباغین...