اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

از آن

نویسه گردانی: ʼZ ʼAN
از آن . [ اَ ] (حرف اضافه + صفت / ضمیر) مِنْه ُ. از او. از وی :
زن پیر رفت و می آورد و جام
از آن جام فرهاد شد شادکام .

فردوسی .


آن که برهم زن جمعیت ما شد یارب
تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن .

؟


و رجوع به آن شود. || از آن کس . || من جمله . من ذلک : و وی [ ماءالشعیر ] آن چیزی است که بیست وچهار گونه بیماری معروف را سود دارد، از آن ... ذات الجنب و حمی مطبقه . (نوروزنامه ). || (حرف ربط مرکب ) زیرا. بدان سبب :
دل منه بر زنان ازآنکه زنان
مرد را کوزه ٔ فقع سازند
تا بود پر دهند بوسه بر او
چون تهی گشت خوار بندازند.

علی شطرنجی .


|| (ص مرکب ) زان . بیان جنس کند، مثل از این . رجوع به ازین شود :
زان گرانمایه گهر کو هست از روی قیاس
پردلی باشد از این شیروشی پرجگری .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
اضآن . [اِض ْ ] (ع مص ) صاحب بسیار میش گشتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خداوند بسیار گوسفند میشینه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). خداوند گ...
اضان . [ اِ ] (اِخ ) اطان . نام جاییست . یاقوت آرد: و ابوعمرو اطان روایت کرده و به هر دو لغت (لهجه ) و روایت این بیت ابن مُقبل آمده است :...
اظان . [ اِ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و چنانکه در لسان العرب آمده است ، شعر ابن مقبل :تأمل خلیلی هل تری من ظعائن تحم...
عزان .[ ع َزْ زا ] (اِخ ) قلعه ای است بر فرات . (منتهی الارب ). شهری است بر رود فرات ازآن ِ زباء، و خواهر او شهری در مقابل آن داشت بنام عدا...
عزان . [ ع َزْ زا ] (اِخ ) از قلاع ریمة است در یمن . (از معجم البلدان ).
عزان . [ ع َزْ زا ] (اِخ ) ابن تمیم خروصی ازدی . از پیشوایان اباضیه در عمان بود. بسال 277 هَ .ق . پس از خلع شدن راشدبن نضر، در نزوی با وی ...
عزان . [ ع َزْ زا ] (اِخ ) ابن قیس بن عزان بن قیس بن احمدبن سعید بوسعیدی . از امامان عمان . بسال 1285 هَ .ق . پس از خلع سلطان سالم بن ثوینی ...
اذان از نظر لغوی به معنی «آگاهی دادن»، «آگاهانیدن» و «خبر به گوش رساندن» است. در دین اسلام، ندایی است برای اعلام وقت نماز با الفاظ مخصوص.در عربستان پی...
اذعن . [ اَ ع َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از اذعان .
اذان . [ اَ ] (ع مص ) آگاهی . آگاهی دادن . آگاهانیدن . نِداء. اعلام . خبر کردن . خبر بگوش رساندن . || گوش بچیزی داشتن ، قوله تعالی : «و اَذِنَ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.