اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

از آن

نویسه گردانی: ʼZ ʼAN
از آن . [ اَ ] (حرف اضافه + صفت / ضمیر) مِنْه ُ. از او. از وی :
زن پیر رفت و می آورد و جام
از آن جام فرهاد شد شادکام .

فردوسی .


آن که برهم زن جمعیت ما شد یارب
تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن .

؟


و رجوع به آن شود. || از آن کس . || من جمله . من ذلک : و وی [ ماءالشعیر ] آن چیزی است که بیست وچهار گونه بیماری معروف را سود دارد، از آن ... ذات الجنب و حمی مطبقه . (نوروزنامه ). || (حرف ربط مرکب ) زیرا. بدان سبب :
دل منه بر زنان ازآنکه زنان
مرد را کوزه ٔ فقع سازند
تا بود پر دهند بوسه بر او
چون تهی گشت خوار بندازند.

علی شطرنجی .


|| (ص مرکب ) زان . بیان جنس کند، مثل از این . رجوع به ازین شود :
زان گرانمایه گهر کو هست از روی قیاس
پردلی باشد از این شیروشی پرجگری .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
آذان الشاة. [ نُش ْ شا ] (ع اِ مرکب ) اُذُن الشاة. آذان الارنب . وصاحب تحفة گوید لصیقی است و بقولی لسان الحمل است .
آذان العبد. [ نُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) آن را آذان العنز نیز گویند و نام دیگر آن مِزمارالرّاعی است . (قاموس ). و گفته اند که آن نوعی از عصاالرّ...
آذان الارنب . [ نُل ْ اَ ن َ ] (ع اِ مرکب ) اُذُن الارنب . گیاهی است برگش شبیه و پهن تر از برگ بارتنگ و آن نوعی از بارتنگ یعنی لسان الحمل ...
آذان الثور. [ نُث ْ ث َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که آن را لسان الثور نیز گویند و فارسی آن گاوزبان است .
آذان الجدی . [ نُل ْ ج َدْی ْ ] (ع اِ مرکب ) لسان الحمل . (قاموس ). بارتنگ . بارهنگ . و بعضی لسان الحمل را جنسی شمرده اند که آذان الجدی نوع بزر...
آذان الفار. [ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است برّی و بستانی . بستانی آن در کنار آبها و بیشه ها وسایه ها روید، برگش مایل بتدویر و شبیه بگوش مو...
آذان الفیل .[ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) پیل گوش . فیل گوش . پیلغوش . فیلجوش . خبزالقرود. رجل العجل . آرن . (تحفه ). || آرن بزرگ ۞ . لوف الکبیر. شجرةال...
آذان القاضی . [ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القاضی . سرةالارض . آذان القسیس . در الجزایر بدان اذن الشیخ گویند. و لاتینی آن قوطولیدون ۞ است ، بگ...
آذان القسیس . [ نُل ْ ق ِس ْ سی ] (ع اِ مرکب ) اُذُن القسیس .آذان القاضی . و صاحب تحفه گوید نوعی از ابرون است .
آذان الغزال . [ نُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) آذان الارنب . و صاحب تحفه گوید لصیقی است .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.