اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ازین پس

نویسه گردانی: ʼZYN PS
ازین پس . [ اَ پ َ ] (ق مرکب ) مخفف از این پس . از حالا. از این ببعد :
بدو گفت هرگز تو در خان من
ازین پس نباشی نگهبان من
چنین داد پاسخ ورا پیشکار
که ایدون گمانم من ای شهریار
کزین پس نیابی تو از بخت بهر
بمن چون دهی کدخدائی شهر.

فردوسی .


سپاه دو کشور چو کردم نگاه
ازین پس جز او ۞ را نخواهند شاه .

فردوسی .


|| پس از این :
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو کافرینش چه بود.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.