اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسافل

نویسه گردانی: ʼSAFL
اسافل . [ اَ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اسفل . پائین ترین ها. کمینها. (غیاث اللغات ). پائین ها. زبون تران . ضد اعالی . || سرینهای مردم . (غیاث ). سواءة : زن قدری زهر در ماشوره نهاد یک جانب در اسافل برنا... (کلیله و دمنه ). || شتران ریزه . (منتهی الارب ). شتران خرد. || عَبل الاَسافل ؛ ضخم الفخذین و الساقین .
- اسافل اعضاء ۞ ؛ سواءة.
- اسافل ناس ؛ ادانی . سَفَلة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اَسافِل. جمعِ کلمهٌ اَسفل (مذکر) و سُفلی (مؤنث) است. اسفل صفتِ تفضیلیِ سفیل می باشد. واژهٌ سفیل به معنی دون، پَست و بی اهمیّت است؛ مترادفِ این واژه در...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.