اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسباط

نویسه گردانی: ʼSBAṬ
اسباط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. (غیاث ). فرزندان فرزند. || امم . || گروه ها از یهود.
- اسباط بنی اسرائیل ؛ ۞ قبایل آن . (منتهی الارب ). فرزندان یعقوب پیغمبر علیه السلام . (مهذب الاسماء). امت موسی (ع ) زیرا که امت او اولاد دوازده پسر یعقوب (ع ) بود. استعمال لفظ اسباط در اولاد یعقوب مثل استعمال لفظقبایل است در بنی اسماعیل و تسمیه ٔ اینان به اسباط وتسمیه ٔ آنان به قبائل برای آنست تا فرق باشد میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق (ع ). (غیاث اللغات ).اسباط یعقوب ؛ دوازده پسر او: یوسف . بن یامین . یسّاخر(یسّاکار). یهودا. شمعون . لاوی (لیوی ). جادیه (گاد).ازّیر (آشیر). زبولون . نفتالی . روبن . دان . و قبایل دوازده گانه که از نسل این دوازده تنند نیز به اسباط بنی اسرائیل نامیده میشوند: قولوا آمنا باﷲ و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون . (قرآن 136/2). و رجوع به عقد الفرید ج 2 ص 238 ، 239 وج 7 ص 298 شود.
|| ج ِ سَبط. گیاهان تر و تازه ٔ نصی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
اثبات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَبَت . مردمان استوارداشته . معتمدان : فتحی حاجب را که از ثقات و اثبات دولت بود به نیابت به سجستان بگذاشت ...
پایوری اثبات کردن = پایوَر کردن پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ میلاگ milâg (کردی) 2ـ منتیا mantiâ (سغدی: manŝtiâ) **** فانکو آدینات 09163657861
عصبات . [ ع َ ص َ ] (ع اِ) ج ِ عَصَبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پایوری نگری اثبات این نظریه کجاست؟ پایوری این نگره کجاست این نگره پایور شد چون پایوری نگری آن درست بود.
پایوَر کردن پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور ---- اثبات این نظریه کجاست؟ پایوری این نگره کجاست
حرف اثبات . [ ح َ ف ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف رابطه . رجوع به حرف رابطه شود.
اثبات کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثابت کردن . تصدیق کردن . || ثبت نام در دیوان (جیش ) کردن : دانسته آید که آن کسان را که بنوی اثب...
نگاهی دقیق به جریان شعر زلال چکیده: پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده اس...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.