اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسپ افکن

نویسه گردانی: ʼSP ʼFKN
اسپ افکن . [ اَ اَ ک َ ] (نف مرکب ) اسب افکن :
دگر اندریمان سوار دلیر
چو ارجاسپ اسپ افکن نره شیر.

فردوسی .


گزین کرد ازایشان ده و دو هزار
سواران اسپ افکن نامدار.

فردوسی .


برآشفت از آن پور اسفندیار
سواری بداسپ افکن و نامدار.

فردوسی .


و رجوع به اسب افکن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.