اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسپ دار

نویسه گردانی: ʼSP DʼR
اسپ دار. [ اَ ] (نف مرکب ) نگهدارنده ٔ اسب . مهتر :
و بستور پور زریر سوار
ز خیمه خرامید زی اسپ دار.

دقیقی .


بخواستش از آن اسپ دار پدر
نهاد از بر او یکی زین زر.

دقیقی .


|| فرمانده لشکر. سردار سپاه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.