گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسپ رز نویسه گردانی: ʼSP RZ اسپ رز. [ اَ رِ ] ۞ (اِ مرکب ) اسپرس . (جهانگیری ). اسپریس . اسفریس . میدان . فضا. عرصه . (برهان ). || رزمگاه . رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپ رس و اسپرسا شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی اسپرز اسپرز. [ اُ پ ُ ] (اِ) پاره ای گوشت در درون حیوان که ماده ٔ سوداست و اهل هند آنرا تلی خوانند. (از آنندراج ). سپرز. طحال . رجوع به سپرز شود. ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود