اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

استخوان دار

نویسه گردانی: ʼSTḴWAN DʼR
استخوان دار. [ اُ ت ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) محکم و قایم . (غیاث اللغات ). || با اعتبار و نفوذ. صاحب مکانت و منزلت و قدر. || اصیل . || دانا. || مجرّب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حرف استخوان دار. [ ح َ ف ِ اُ ت ُ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف معنی دار. پرمغز. (مجموعه ٔ مترادفات ص 210).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.