اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

استشمام

نویسه گردانی: ʼSTŠMAM
استشمام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ۞ بو کردن . بوئیدن . (غیاث ). بو یافتن از چیزی . انبوئیدن ۞ . (برهان ). بوی بردن . بو کشیدن . شنیدن . شم ّ. || بوئیدن خواستن . (منتهی الارب ). طلب بو کردن . بوی کردن خواستن .
- استشمام کردن ؛ بوئیدن . استنشاق کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: آگرا ãgrâ (سنسکریت: ãghrâ) **** فانکو آدینات ****09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.