اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

استقلال

نویسه گردانی: ʼSTQLAL
استقلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برداشتن و بلند کردن . || بلند برآمدن . به جای بلند آمدن . یقال : استقل ّ الطائر فی طیرانه . || بلند و دراز شدن گیاه . || رفتن . || کوچ کردن قوم . || رخت برگرفتن . (منتهی الارب ). || استقلال حمول البین ؛ برگرفتن خوان طعام از پیش مردمان . || استبداد. ضابط امر خویش بودن . (تاج العروس ). بخودی خود به کاری برایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). بخود بکاری ایستادن بی شرکت غیری . (غیاث ): از شغل هایی که بدیشان مفوض بود که جز بدیشان راست نیامدی و کس دیگر نبود که استقلال آن داشتی استعفا خواستند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334). روزی او را گفتند فلان مقدم را حق رسید و فرزندان او به حد استقلال نرسیده اند. (کلیله و دمنه ). || طاقت آوردن . تاب آوردن . (تاج العروس ). || اندک شمردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث ). || کم کردن . || خشم گرفتن . || لرزه گرفتن کسی را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
باشگاه فوتبال استقلال تهران یک باشگاه فوتبال ایرانی است که سال ۱۳۲۴ در شهر تهران ، پایتخت ایران بنیانگذاری شده است. استقلال پیش از انقلاب تاج نام داشت...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سَرازا (کردی: سرازایی sarAzAi) چاندی cAndi (بلوچی) رژکریاک režkaryAk (سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
روز استقلال ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Independence Day)، که با نام چهارم جولای (به انگلیسی: Fourth of July) نیز شناخته می‌شود، یک جشن فدرال در ...
استغلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غله آوردن خواستن . (منتهی الارب ). از چیزی غله گرفتن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). از جایی غله گرفتن . || بک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.