گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسر نویسه گردانی: ʼSR اسر. [ اِس ْ س ِ ] (اِخ ) ۞ رودی قرب تلمسان در الجزائر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی عصر عصر. [ ع َ ] (ع اِ) روز. (منتهی الارب ). یوم .(اقرب الموارد). || شب . (منتهی الارب ). لیل . (از اقرب الموارد). || آخر روز تا سرخ شدن آفتاب ... عصر عصر. [ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ صدوسوم از قرآن کریم . مکیه است و دارای سه آیت . پس از سوره ٔ تکاثر و پیش از سوره ٔ هُمَزة قرار دارد و آغاز میشود به... عصر عصر. [ ع َ ص َ] (ع اِ) بامداد. || شبانگاه . (منتهی الارب ). از عَشی ّ تا سرخ شدن آفتاب . (از اقرب الموارد). || نماز دیگر. || زندان . || گر... عصر عصر. [ ع ِ ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عصر [ ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ ] . رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (م... عصر عصر. [ ع ِ ] (اِخ ) کوهی است میان مدینه و وادی فرع . (منتهی الارب ). جبلی است بین مدینه و وادی الفرع . و گویند پیامبر (ص ) هنگامی که از مد... عصر عصر. [ ع ُ ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عصر [ ع َ / ع ِ / ع ُ ص ُ ] .رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (من... عصر عصر.[ ع ُ ص ُ ] (ع اِ) روزگار و زمانه . (از منتهی الارب ).عصر [ ع َ / ع ِ / ع ُ ] . رجوع به عَصْر شود. || ج ِ عصر. (منتهی الارب ) (اقرب الموار... عصر عصر. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیدبن وائلةبن جاریةبن ضبیعة. جدی است جاهلی و بطنی از بلی را تشکیل میدهد. و آن را بکسر «ع » و ایضاً بفتح «ع » و«ص ... عصر عصر. [ ع َ ص َ] (اِخ ) ابن عوف بن عمرو، از بنی أفصی بن عبدالقیس . جدی است جاهلی و بسیاری به وی نسبت دارند، از آن جمله است منذربن عائذ صح... عاثر عاثر. [ ث ِ ] (ع ص ) شکوخنده . لغزنده . (ناظم الاطباء). || دروغگو. (اقرب الموارد). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۹ ۷ ۸ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود