اسرار
نویسه گردانی:
ʼSRʼR
اسرار. [ اِ ] (ع مص ) پوشیدن . (منتهی الارب ). پنهان کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). || ظاهر کردن .(منتهی الارب ). آشکار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). پیدا کردن . || رسانیدن : اسر الیه حدیثاً؛ رسانید به وی سخن را. (منتهی الارب ). رسانیدن سخن بکسی بسرّ : و اذ اسرّ النبی ُ الی بعض ازواجه حدیثاً فلما نبأت به و اظهره اﷲ علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نبأها به قالت من انبأک هذا قال نبأنی العلیم الخبیر. (قرآن 3/66). || در میان نهادن راز خود با کسی : اسرّ الیه بسرّه ؛ در میان نهاد با وی راز خود را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اصرار. [ اَ] (اِخ ) نام قبیله ای از عرب که در قلعه ٔ صُرَر ۞ سکونت دارند. (منتهی الارب ).
اصرار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری . و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن . (ناظم الاطباء). سماجت...
اصرار نمودن . [ اِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار کردن یا سماجت نشان دادن : مجال صبر کجا ماندم چو در حق من زمانه بر سر باطل نماید این...
اصرار داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) چیزی را بسماجت مطالبه کردن و خواستن ، مثال : فلان اصرار دارد نجاری بیاموزد. (از فرهنگ نظام ) . ثبات داشتن...
اصرار ورزیدن . [ اِ وَ دَ ] (مص مرکب ) سماجت کردن . ابرام ورزیدن . مُصِر بودن . اصرار کردن . پافشاری کردن . تأکید کردن . و رجوع به اصرار کردن ...
اصرار و ابرام . [ اِ رُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) پافشاری و سماجت . دنبال کردن کاری با تأکید و سماجت .