اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسرار

نویسه گردانی: ʼSRʼR
اسرار. [ اِ ] (ع اِ) ۞ بلغت مغربی اسم نبات بحری است . منبت او در آبهای ایستاده و سواحل دریا بخصوص دریای قلزم و ساحل جده است و در ابتداء روئیدن یک ساق بقدر ذرعی و شبیه بحی العالم است و چون محاذی روی آب شود ازو برگ و شکوفه شبیه بمورد ظاهر میشود و ثمرش بقدر فندقی مستطیل و مزغب و با اندک بشاعة و چون بخورند از قلیل او سدر و ازکثیرش سبات عارض میگردد و آن ثمر مرکب القوی و مسخّن و دلوک و بخور او جهت درد دندان و آشامیدن او با شیر تازه در محرور و با شراب در مبرود بغایت محرک باه و محلل صلابات و مفتح سدد و منعش حرارت غریزی و حابس بخارات و قدر شربتش از نیم مثقال تا یک درهم است و صمغ او لزج و بعد از خشکی شبیه بکندر در قوه و بارطوبت فضلی و جهت امراض بارده و رفع رطوبات از مفاصل بسیار مفید است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع بتذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 46 شود. قرم . ۞ و این درخت را صمغی است که آن را شوره نامند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اصرار. [ اَ] (اِخ ) نام قبیله ای از عرب که در قلعه ٔ صُرَر ۞ سکونت دارند. (منتهی الارب ).
اصرار کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری . و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن . (ناظم الاطباء). سماجت...
اصرار نمودن . [ اِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اصرار کردن یا سماجت نشان دادن : مجال صبر کجا ماندم چو در حق من زمانه بر سر باطل نماید این...
اصرار داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) چیزی را بسماجت مطالبه کردن و خواستن ، مثال : فلان اصرار دارد نجاری بیاموزد. (از فرهنگ نظام ) . ثبات داشتن...
اصرار ورزیدن . [ اِ وَ دَ ] (مص مرکب ) سماجت کردن . ابرام ورزیدن . مُصِر بودن . اصرار کردن . پافشاری کردن . تأکید کردن . و رجوع به اصرار کردن ...
اصرار و ابرام . [ اِ رُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) پافشاری و سماجت . دنبال کردن کاری با تأکید و سماجت .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.