اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسف

نویسه گردانی: ʼSF
اسف . [ اَ س َ ] (ع اِمص ) اندوه سخت . (غیاث ). بسیاری حزن : فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً. (قرآن 6/18)؛ پس بسا باشدهلاک کننده باشی خود را بر اثر آنها اگر نگرویدند به این سخن از اندوه . (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 397).
نصیب ولیت از سعادت سرور
نصیب عدوت از شقاوت اسف .

مسعودسعد.


|| خشم . بسیاری غضب . || فسوس . افسوس . پشیمانی بر فائتی . دریغ.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تازه آباد آصف . [ زَ دِ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است که در 20هزارگزی جنوب باختری دیواندره و دوهزارگزی...
آصَفِ‎بن ‎بَرْخِیا (در عبری، آساف‎بن ‎برخیا) ، وزیر یا کاتب یا ندیم حضرت سلیمان، تقریباً در همة روایات و داستانهایی که ضمن آنها از این شخصیت نیمه تاری...
بیاتیون آصف خان . [ ب َ ن ِ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی شهرستان دزفول است که 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.