اسلام
نویسه گردانی:
ʼSLAM
اسلام .[ اِ ] (اِخ ) (میر...) غزالی . وی از نسل امام حجةالاسلام غزالی و جامع علوم ظاهری و شخصی بی تکلف و بی تکبرو تجبر، و در علم طب ماهر بود، و ازین جهت اختلاط تمام با اکابر و حکام ایام میکرد، و در مدح میرزا علأالدوله این قصیده گفته که هر یک بیت او تاریخی است :
شاه پراجلال را بی ملک وی نبود لباس
ملک اجلال از جلال او کند مجد التماس ...
و این قصیده جواب قصیده ٔ انوری است که این مصرع ازوست :
((چون مراد خویش را با ملک وی کردم قیاس )).
و مولانا در بلخ در زمان سلطان ابوسعید شهید شد و قبر او در آنجاست . (ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 189). و رجوع بهمین کتاب ص 14 شود.
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اسلام . [ اِ ] (ع مص ) گردن نهادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اسلام آوردن . (منتهی الارب ). مسلمان شد...
اسلام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِلْم و سَلَم .
اسلام . [ اَ ] (اِخ ) نام وادیی است در علات از زمین یمامة. (معجم البلدان ).
اسلام . [ ] (اِخ ) پیرعلی بادک . ۞ از امرای بزرگ اطراف همدان بود. بگریخت و بشیراز آمد، شاه شجاع او را تربیت کرد و طبل و علم و لشکر و اسبا...
اسلام . [ اِ ] (اِخ ) ابن زرعه . وی در سال 56 هَ . ق . بنیابت حکومت خراسان منصوب و دو سال در خراسان بود. (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 217). و...
دین فرخنده اسلام ، آورنده اش پیامدار بزرگوار محمد که درود خداوند بر او باد بود. پیام آور کیازند اسلام محمد مصطفى اَپدُم پیامبر از زنجیره ى پیامبران آس...
اسلام لو. [ اِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
اسلام گره . [ اِ گ َرْه ْ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ای که اسلام شاه پادشاه دهلی بر کناره ٔ آب جوی (جون ) نزدیک دهلی و برابر قلعه ٔ دین پناه ...
ذات اسلام . [ ت ُ اَ ] (ع ص مرکب ) زمین که سلم رویاند. زمین سلم ناک . || (اِخ ) نام زمینی است .
شهر اسلام . [ ش َرِ اِ ] (اِخ ) نام شهر آوجان یا اوجان که از راه میانه ده فرسنگ تا تبریز فاصله دارد. یاقوت این شهر رادر قرن هفتم هجری دی...