اسلی
نویسه گردانی:
ʼSLY
اسلی . [ اَ س َ لی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب باسله . کسی که بنوک زبان تکلم میکند.
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
گهرخانه ٔ اصلی . [ گ ُ هََ ن َ / ن ِ ی ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جوار و قرب حق سبحانه و تعالی است . (از آنندراج ) (از برهان قاطع) ...
صفت و اصل عربی و شمارشی پارسی است؛ و جایگزین پارسی این است: بژنای شمارشی آگمیک bežnâye-ŝomâreŝiye-ãgmik (بژنا: صفت + شمارش + ی + آگم: اصل؛...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دامنه: Domain فرمانرو (سلسله): Kingdom دسته: Division (در مورد گیاهان)، شاخه: Phylum (در مورد جانوران) رده: Class راسته: Order خانواده: Family (با کاب...