اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسلیمی خطائی

نویسه گردانی: ʼSLYMY ḴṬAʼY
اسلیمی خطائی . [اِ خ َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) اسلیم خطائی :
طالع شهرت چنان دارم که دوران گر کشد
حلقه بر نام من اسلیمی خطائی می شود.

اشرف .


قضا در بارگاه کبریائی
فکنده نقش اسلیمی خطائی .

امیدی .


پس از شکست شاه اسماعیل از سلطان سلیم عثمانی در چالدران (مقصود از اسلیمی سلطان سلیم و از خطائی خلاص شاه را خواسته است ). (شعوری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.