اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی الحکم ، مولی زبیر. وی کاتب عمربن عبدالعزیز بود. (عقدالفرید مصحح محمد سعید العریان ج 4 ص 249). رجوع به اسماعیل بن ابی الحکیم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۵.۷۳ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی شاعر. بیرونی در الجماهر (ص 74) قطعه ای از او نقل کرده است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت مکنی به ابوسهل (237-311 هَ . ق .). نجاشی در رجال او را یاد کرده گوید: شیخ المتک...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن اسماعیل بن الیحیی بن بنان الخطبی مکنی به ابومحمد. وی از حارث بن ابی اسامة و کریمی و عبداﷲبن احمد و جز آن...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن زنجویه رازی بصری مکنی به ابوسعد. سمّان حافظ متقن معتزلی . وی شیخ معتزله و عالم و محدث ایشان ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین سمان مکنی به ابوسعید. شیخ حرّ عاملی در کتاب امل الاَّمل و شیخ منتجب الدین در الفهرست نقل کرده ان...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن رَزین بن عثمان بن عبدالرحمان بن عبداﷲبن بُدیَل بن وَرقاء خزاعی مکنی بابوالقاسم . شیخ طوسی او را در عداد...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن زنجویة الرازی السمان حافظ، مکنی به ابوسعید یا ابوسعد. رجوع به اسماعیل بن علی بن حسن بن زنجویه شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن سعدان مکنی به ابوالفضل واسطی مقری . او راست : دررالافکار فی القراآت العشر.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن شاهنشاه صاحب حماة، ملقب به عمادالدین . وی اللطائف السنیة عدولی را مختصر کرده است . رجوع به ابوالفداء اس...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن صالح فلجی عراقی مولد، جزائری مسکن . محدث است . رجوع بروضات الجنات ص 377 س 2-3 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.