اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی زیاد سَکونی ۞ شعیری . شیخ طوسی اورا در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده گوید: همان اسماعیل بن مسلم کوفی است . و در فهرست گوید: نام ابوزیاد مسلم بود. او راست کتابی بزرگ (ظ: در حدیث ) و کتاب النوادر. ابن ابی جید از محمدبن حسن از کتب او روایت کرده است . نجاشی گوید: کتب او را بر ابوالعباس احمدبن علی خواندم . در کتب رجال متأخر نیز شرح احوال او آمده است . ذهبی در مختصر خود و ابن حجر در تقریب گفته اندقاضی موصل و کذاب بود. و برخی او را اسماعیل بن زیادخوانده اند. شیخ عبداﷲ ممقانی اقوال مختلف را درباره ٔ شیعی یا سنی بودن او نقل کرده سپس گوید: بهر حال شیخ طوسی میگوید صحت اخبار او اجماعی است خواه شیعه باشد و خواه سنی . صاحب ترجمه همان سَکونی معروف است که اهل حدیث و اخباریین شیعه او را از اصحاب اجماع میشمرند. و روایتهای او را در اکثر موارد و مسائل فقه نقل میکنند و لیکن عده ای از ناقدین احادیث و اصولیون او را ضعیف شمرده اند و در میان ایشان مثلی درباره ٔ اخبار ضعیف السند مشهور شده بدین عبارت «الروایة سَکونیة» و روایات سَکونی را بهترین نمونه ٔ ضعف قلمداد کرده اند. برای اطلاع بیشتر بر مطالب فوق بکتاب تنقیح المقال ج 1 صص 127 - 129 و دیگر کتب رجال مراجعه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن شاشی شافعی ملقب به نقاض و مکنی به ابوشریح . فقیهی ثقة و صدوق است و از ابوالحسن محمدبن عبدالرحمن ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ارسالنجلق . یکی از امرای ملوک سلجوقی . وی از سال 491 تا 499 هَ . ق . والی بصره بودو در وقایع بسیار شرکت داشت . (ق...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ارقط. مادر وی ام ّسلمه خواهر امام صادق (ع ) است . مؤلف جامعالرواة گوید: عبداﷲبن وضاح و علی بن حمزه ازوی و او ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اَزْرَق . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده گوید: اسماعیل بن سلیمان [ یا سلمان ] ازرق مکنی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق . او راست : کتاب الصلاة. (کشف الظنون ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق . صدوق در من لایحضره الفقیه در باب طلاق زن حامله روایتی از او آورده است . وحید بهبهانی آقا باقر احتمال ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن عبداﷲبن صباح . رجوع به ابوالقاسم اسماعیل ... شود.
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابی سهل نوبختی مکنی به ابوسهل . صاحب روضات گوید: وی شیخ متکلمین اصحاب ما در بغداد، مقدم بنی نوبخت بز...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن اسماعیل بن حمّادبن زیدبن درهم مکنی به ابواسحاق ازدی جهضمی . مولای آل جریربن حازم . از مردم بصره . خطی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق السراج . ابن جوزی در مناقب الامام احمدبن حنبل در «ذکر اعیان اصحاب و اتباع احمدبن حنبل » ذکر اسماعیل آورد...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۷۲ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.