اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی فُدَیک یا فُرَیک یا فُریَک یا بُرَیک یا قَدید، و صحیح همان اول است ،چه اهل لغت آنرا در حرف «ف » و «ک » آورده اند. مؤلف تاج العروس گوید: ابواسماعیل محمدبن اسماعیل بن مسلم بن ابی فدیک . و نام ابوفدیک دینار بود. صاغانی او را یاد کرده و از ثقات اصحاب حدیث شمرده است . ابن سعد نیزاو را نام برده و مدنی دانسته است . ابن حجر نیز در تقریب نام پدر اسماعیل را مسلم گفته و ابوفدیک را جدّ وی شمرده است . شیخ صدوق متوفی 381 هَ . ق . در کتاب من لایحضره الفقیه از وی روایت آورده و از این روی رجال نویسان متأخر شیعه او را ممدوح شمرده اند. و لیکن معلوم نیست این مرد همان اسماعیل بن دینار باشد که ممدوح بودن وی ثابت است . (تنقیح المقال ج 1 صص 129-130).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شواء. رجوع به اسماعیل بن علی بن احمد... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شهاب الدین . شیخ الاسلام جام بزمان اولجایتو. (حبیب السیر ج 3 جزو1 ص 7).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صاحب بن عباد. رجوع به صاحب بن عباد شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صالح (ملک الَ ...). رجوع به صالح شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . شاه اسماعیل دوم (984-985 هَ . ق .). پسر شاه طهماسب اول و نوه ٔ شاه اسماعیل اول و سومین پادشاه سلاطین صفویه ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . (شاه اسماعیل سوم ). پسر سیدمرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اول صفوی است . علی مردان خان وی را در اصفهان بسال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صوفی ترخان (امیر...). یکی از ملازمان میرزا عبداللطیف تیموری که به امر او بقتل رسید. (حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 221).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ضریر نحوی مکنی به ابوعلی . یاقوت گوید: از احوال او جز این ندانم که گفته اند مردی اسماعیل ضریر نحوی را از ابوالقاسم ع...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) طبسی ملقب به شهاب الدین . وی پدر امیر کمال الدین حسین است . (حبیب السیر چ هند ج 3 جزو3 ص 330).