اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ارقط. مادر وی ام ّسلمه خواهر امام صادق (ع ) است . مؤلف جامعالرواة گوید: عبداﷲبن وضاح و علی بن حمزه ازوی و او از ابوعبداﷲ صادق (ع ) روایت کند، و داستانی از بیماری وی آورده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 130).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابوالفدا. رجوع به ابوالفدا اسماعیل مؤید شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابوامیةبن یعلی الثقفی البصری . تابعی است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به اسماعیل سنکلونی شافعی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ بخاری . و محمدبن عبداﷲبن ابی الثلج شیخ اوست .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن اسماعیل . یکی از افراد خاندان آل میکال است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابومنصور. رجوع به اسماعیل الظافر شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابومنصور اصفهانی . در محاسن اصفهان نام وی در عنوان «از جمله ٔ متقدمان عصر و متأخران » آمده است . رجوع به ترجمه ٔ محا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) اتا. جد مولانا اتائی است . رجوع بترجمه ٔ سلطان محمد فخری هراتی از مجالس النفایس ص 50 شود. در ترجمه ٔ حکیم شاه محمد ق...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) اتالی . رجوع به اسماعیل اتا شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ادرعی (شیخ ). او راست : تعیین العباد و معین العباد.