اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابی سهل نوبختی مکنی به ابوسهل . صاحب روضات گوید: وی شیخ متکلمین اصحاب ما در بغداد، مقدم بنی نوبخت بزمان خویش بود و در دین و دنیا صاحب جلالت بود و مانند وزراء رفتار میکرد و در امامت و رد بر ملاحده و غلاة و مبطلین دیگر و تواریخ ائمه و غیر ذلک مصنفات دارد که تعداد آنها بر سی مجلد بالغ می شود و اصحاب رجال در فهارس خود اسامی آنها را یاد کرده اند و در کتاب علی بن یونس عاملی در امامت نیزذکر آنها آمده و شیخ طوسی از سید اجل علم الهدی ابوالقاسم علی بن حسین علم آموخت و او از شیخ ابی عبداﷲ المفید و مفید از ابی الجیش مظفربن محمد بلخی و او از شیخ متکلمین ابی سهل اسماعیل بن علی نوبختی خال حسن بن موسی و او به خدمت ابومحمد حسن عسکری رسیده است . فتأمل . (روضات الجنات ص 31). و ظاهراً نسب صحیح صاحب ترجمه اسماعیل بن علی بن اسحاق ... است . رجوع به همین نام و رجوع به ابوسهل اسماعیل ... در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) طبیب جرجانی رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) طغریلی . از امرای سلطان محمود سلجوقی . (اخبارالدولة السلجوقیه تألیف صدرالدین حسینی ص 88). در حاشیه ٔ همین صفحه مصحح ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ظافر. رجوع به ظافر اسماعیل بن الحافظبن محمد... مکنی به ابومنصور شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ظافر. رجوع به ظافر اسماعیل بن عبدالرحمن ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عادل شاه . یکی از سلاطین بیچاپور هندوستان . وی در سنه ٔ 915 هَ . ق . بر تخت سلطنت جلوس کرد و بعد از 25 سال فرمانفرمایی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عباد (صاحب ). رجوع به صاحب بن عباد شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عبدالرحمن صابونی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمن ... صابونی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عجلونی . یکی از علماء متأخر شام . مولد وی سنه ٔ 1087 هَ . ق . در عجلون است . و او نزد مشاهیر عصر خود مانند عبدالغنی نابلس...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عقدایی یزدی . استاد سلیمان حسنی حسینی طباطبایی نایینی الاصل یزدی المسکن . رجوع به روضات ص 306 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) علی . موظف نیابت استیناف اهلیه در مصر. او راست : النخبة الازهریة فی الجغرافیة العمومیة، در مطبعه ٔ کاستیلیولا بسا...