اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) ابن جعفر صادق بن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب هاشمی مدنی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) آورده و صاحب تکمله ٔ امل الاَّمل گوید: چون مردی پارسا بود ابوبصیر گمان کرد که پس از امام صادق پسروی اسماعیل امام خواهد بود. و چون اسماعیل پیش از امام صادق جهان را بدرود گفت ، امام صادق فرمود «ما بداﷲ فی شی ٔ کما بداﷲ فی اسماعیل ابنی ». مؤلف اعلام الوری گوید: اسماعیل بزرگترین پسران امام صادق بود و پدر به او علاقه ٔ خاص داشت و دسته ای از شیعه او را وصی و قائم پس از صادق میشمردند. ولی وی در شهر عریض در زمان حیات پدر درگذشت و مردم جنازه ٔ او را بر دوش تامدینه آورده در بقیع بخاک سپردند. و امام صادق با پای برهنه او را تشییع کرد. و پس از مرگ امام صادق مردم دو دسته شدند یک دسته گفتند پس از صادق امامت از آن موسی کاظم (ع ) است و دسته ٔ دیگر اسماعیلی شدند و اسماعیلیان نیز بدو فرقه تقسیم شدند: یک فرقه گفتند اسماعیل خود زنده است و فرقه ٔ دیگر گفتند او مرده و فرزند وی محمدبن اسماعیل جانشین اوست . شیخ مفید (متوفی 413 هَ . ق .) در ارشاد گوید: و اسماعیلیان امروز اندک هستند و کسی از ایشان مشارالیه نیست . کشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود اسماعیل را مستقلاً یاد نکرده و برخی این را دلیل مذموم بودن اسماعیل دانسته اند ولی صحیح نیست . (تنقیح المقال ج 1 ص 131 و 132). سپس صاحب تنقیح المقال روایات بسیار که دلیل بر ضعف و ذم اسماعیل است آورده و یک بیک را رد میکند و اخبار دیگر که دال بر مدح اوست می آورد و میپذیرد. رجوع به اسماعیلیه و رجوع به خاندان نوبختی صص 48-250 و روضات الجنات ص 28 و لغات جغرافیه و تاریخیه ٔ ترکی شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۳ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زکریا الخلقانی مکنی به ابوزیاد. محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زیاد. از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه . (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زیادبن عبید الخزاعی معروف به ابن زراة. متوفی در 273 هَ . ق . وی از کتبه ٔ رجاله و از حفظه بود و در جوانی درگذشت...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زیاد بزاز کوفی اسدی . شیخ طوسی او را یک باردر عداد اصحاب باقر (ع ) و دیگربار در اصحاب صادق (ع ) آورده گوید تابعی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زیاد سلمی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرد و گویا همان اسماعیل بن ابی زیاد باشد. (تنقیح المقال ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زید.مولای عبداﷲبن یحیی کاهلی بود. در باب فضل مسجد کوفه از کافی روایتی از ابویوسف یعقوب بن عبداﷲ از اسماعیل از ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن زید طحان کوفی . نجاشی گوید: ثقة است و از محمدبن مروان و معاویةبن عمار و یعقوب بن شعیب روایت کند و اینان از ابی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سالم . وی از ابی سعید الازدی آرد که گفت از عبداﷲبن مسعود شنیدم که میگفت : اقرأنی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم سب...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سالم . آقا باقر در تعلیقه گوید: ابن ابی عمیر از ابن اسماعیل روایت کرده . و گویا همان اسماعیل بن سلام باشد. (تنقیح...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سبکتگین (ناصرالدولة). پس از وفات سبکتگین (378 هَ . ق .) بنا بر وصیت سبکتگین امرای غزنوی اسماعیل پسر کوچک سبکتگی...