اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حمادبن (امام اعظم ) ابی حنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه . قاضی بصره از جانب مأمون خلیفه متوفی بسال 212 هَ . ق . او میگفت ما از ابناء فارسیم یعنی آزادگانی که هیچ گاه تن به بندگی نداده اند. او راست : الرّد علی القدریة و کتاب الارجاء. (کشف الظنون ). و رجوع به تاریخ سیستان ص 248 حاشیه ٔ 4 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زیدی ، ابن قاسم . یکی از شرفای زیدیّه که در یمن اقامت کرده اند. نسب از علی (ع ) دارد. مولد وی سال 1019 هَ . ق . است...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زین الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان سدی و المصاحف ص 35 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 192...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سکونی . رجوع به اسماعیل بن ابی زیاد سکونی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سلطان مراکش (مولوی ...) او راست : کتاب لجاک الثانی ملک الانکلیز، متن کتاب و ترجمه ٔآن به فرانسوی در 1109 هَ . ق . ن...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سنکلونی شافعی مکنی به ابوبکر و ملقب به مجدالدین . متوفی بسال 740 هَ . ق . او راست : شرحی بر مختصر التبریزی . (کشف الظ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل بن المقری شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شمس الملوک . رجوع بشمس الملوک اسماعیل شود.