اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ریاح بن عبیده ٔ سلمی کوفی . آقا باقر بهبهانی در تعلیقه ٔ رجالیه و علامه ٔ حلّی در توضیح الاشتباه رباح را از ماده ٔ «ربح » آورده اند ولی فیروزآبادی در قاموس و نیز مؤلف تاج العروس او را در ماده ٔ «روح » یاد کرده اند و در تقریب ابن حجر نیز چنین آمده است . شیخ طوسی در رجال خود اورا در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده و در کتب رجال متأخر نیز ذکر او آمده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 134).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۵.۹۹ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زیدی ، ابن قاسم . یکی از شرفای زیدیّه که در یمن اقامت کرده اند. نسب از علی (ع ) دارد. مولد وی سال 1019 هَ . ق . است...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زین الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان سدی و المصاحف ص 35 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 192...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سکونی . رجوع به اسماعیل بن ابی زیاد سکونی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سلطان مراکش (مولوی ...) او راست : کتاب لجاک الثانی ملک الانکلیز، متن کتاب و ترجمه ٔآن به فرانسوی در 1109 هَ . ق . ن...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سنکلونی شافعی مکنی به ابوبکر و ملقب به مجدالدین . متوفی بسال 740 هَ . ق . او راست : شرحی بر مختصر التبریزی . (کشف الظ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل بن المقری شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شمس الملوک . رجوع بشمس الملوک اسماعیل شود.