گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسماعیل نویسه گردانی: ʼSMAʽYL اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلطان بن مقلدبن نصربن منقذ ملقب بشرف الدوله (امیر). او راست :و مهفهف کتب الجمال بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بالغت فی استخراجه فوجدته لا رأی الاّ رأی اهل الموصل .(فوات الوفیات ج 1 ص 15). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه واژه معنی صاحب اسماعیل صاحب اسماعیل . [ ح ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به صاحب بن عباد شود. صالح اسماعیل صالح اسماعیل . [ ل ِاِ ] (اِخ ) ملقب به عمادالدین . رجوع به صالح شود. اسماعیل آنقروی اسماعیل آنقروی . [ اِ ل ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) یکی از مشایخ بزرگ طریقت مولوی و شیخ رسمی مولویخانه ٔ غلطه . شرحی بسیار خوب برمثنوی شریف نگاشته و... کلاته اسماعیل کلاته اسماعیل . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. محلی در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ای... کلاته اسماعیل کلاته اسماعیل . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. محلی در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیای... اسماعیل گوابر اسماعیل گوابر. [ اِ گ َ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، 12000 گزی جنوب باختر رودسر، 7000 گزی خاور املش . کوهستان... اسماعیل جفینه اسماعیل جفینه . [ اِ ج َ ن َ] (اِخ ) رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان جفینه شود. اسماعیل آقامحله اسماعیل آقامحله . [ اِ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قریه ٔ طقان بخش بهشهر شهرستان ساری ، در 1500 گزی شمال تکادشت . معتدل ، مرطوب ، مال... اسماعیل محمودی اسماعیل محمودی . [ اِ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شینه بخش خورموج شهرستان بوشهر، 48000 گزی جنوب خاوری خورموج ، 500 گزی باختر رودمند. جلگه . ... ده شاه اسماعیل ده شاه اسماعیل . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 9هزارگزی شمال باختر ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 100 تن . آ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ صفحه ۶۸ از ۷۲ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود