اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن طغتگین بن ایوب ملقب بمعزالدین ایوبی . پسر سیف الاسلام طغتگین برادر صلاح الدین ایوبی است . وی در سنه ٔ 593 هَ . ق . پس از وفات پدر در شهر زبید از کشور یمن بر مسند حکومت نشست و به دعوی انتساب به بنی امیه و قرشی بودن مدعی خلافت گشت . عموی او بنصایح عاقلانه وی را به انصراف از این ادعای واهی دعوت میکرد ولی وی نمی پذیرفت و بر طغیان و غرور او روز بروز می افزود و نسبت به اتباع و سپاهیان ظلم و تعدی روا میداشت . در نتیجه مظلومان به انتقام او را کشتند و یکی از بندگان وی را بجای او نشانیدند. (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به اعلام زرکلی معزّ الایوبی و ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 87 و حبیب السیر ج 2 جزو4 ص 198 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شواء. رجوع به اسماعیل بن علی بن احمد... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شهاب الدین . شیخ الاسلام جام بزمان اولجایتو. (حبیب السیر ج 3 جزو1 ص 7).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صاحب بن عباد. رجوع به صاحب بن عباد شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صالح (ملک الَ ...). رجوع به صالح شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . شاه اسماعیل دوم (984-985 هَ . ق .). پسر شاه طهماسب اول و نوه ٔ شاه اسماعیل اول و سومین پادشاه سلاطین صفویه ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . (شاه اسماعیل سوم ). پسر سیدمرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اول صفوی است . علی مردان خان وی را در اصفهان بسال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صوفی ترخان (امیر...). یکی از ملازمان میرزا عبداللطیف تیموری که به امر او بقتل رسید. (حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 221).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ضریر نحوی مکنی به ابوعلی . یاقوت گوید: از احوال او جز این ندانم که گفته اند مردی اسماعیل ضریر نحوی را از ابوالقاسم ع...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) طبسی ملقب به شهاب الدین . وی پدر امیر کمال الدین حسین است . (حبیب السیر چ هند ج 3 جزو3 ص 330).