اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن جعفی . شیخ طوسی در رجال یک بار او را در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده گوید تابعی است و از ابوطفیل عامر نقل کند، و یک بار در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده و چنین افزوده که فقیه بود و در حیات امام ابوعبداﷲ درگذشت . نجاشی درترجمه ٔ بسطام بن حصین بن عبدالرحمان جعفی او را یاد کرده است . رجال نویسان متأخر نیز یک بیک عبارات قدما را نقل و بحثها کرده اند. (تنقیح المقال ج 1 ص 137).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۸ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی عبداﷲ. نجاشی در رجال خود او را با اسماعیل بن علی نام برده گوید کتابی در خطب داشتند. محمدبن عیسی أشعری و ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی فُدَیک یا فُرَیک یا فُریَک یا بُرَیک یا قَدید، و صحیح همان اول است ،چه اهل لغت آنرا در حرف «ف » و «ک » آور...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی کثیر مدنی . او راست : کتاب عددالمدنی الاَّخر. (در آیات قرآن ). (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدیحیی بن المبارک الیزیدی . یکی از ادبا و روات فضلا و شاعری مصنف . وی کتاب طبقات الشعراء را تصنیف کرد و عم...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی مسعود. یکی از کبار محدثین . مأمون عباسی باسحاق بن ابراهیم نامه نوشت و ازو خواست که هفت تن از بزرگان محدث...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن ابی ویس المدنی . یکی از بزرگان محدثین معاصر احمدبن حنبل که اجابت محنت نکردند. (مناقب الامام احمدبن حنبل ص 394...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن ابی یحیی هاشمی کوفی صیرفی . در منهج المقال و جامعالرواة از رجال شیخ طوسی نقل کرده اند که وی از اصحاب صادق (ع ) ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی یونس مدنی .حمداﷲ مستوفی او را در زمره ٔ «رواة ارباب الصحاح البخاری » آورده است . (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اثیرحلبی ، ملقب بعمادالدین . رجوع باسماعیل بن احمدبن سعید... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد.ابن الجوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او واو نیز بوسایطی روایتی راجع بعمربن عبدالعزیز آورده است . (سیر...