اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن حَقیبة یا جَفینة کوفی . این تردید در کتب رجال قدیمه نیز موجود است . ساروی در کتاب توضیح الاشتباه این لقب را ازآن پسر دانسته نه پدر، و این سخن از کلام کشی (متوفی 450 هَ . ق .) نیز مستفاد میگردد، لیکن شیخ طوسی (متوفی 460 هَ . ق .) آنرا لقب جد اسماعیل دانسته . شیخ طوسی وی را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . رجال نویسان متأخر نیز او را یاد کرده اند. رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 137 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی عبداﷲ. نجاشی در رجال خود او را با اسماعیل بن علی نام برده گوید کتابی در خطب داشتند. محمدبن عیسی أشعری و ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی فُدَیک یا فُرَیک یا فُریَک یا بُرَیک یا قَدید، و صحیح همان اول است ،چه اهل لغت آنرا در حرف «ف » و «ک » آور...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی کثیر مدنی . او راست : کتاب عددالمدنی الاَّخر. (در آیات قرآن ). (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدیحیی بن المبارک الیزیدی . یکی از ادبا و روات فضلا و شاعری مصنف . وی کتاب طبقات الشعراء را تصنیف کرد و عم...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی مسعود. یکی از کبار محدثین . مأمون عباسی باسحاق بن ابراهیم نامه نوشت و ازو خواست که هفت تن از بزرگان محدث...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن ابی ویس المدنی . یکی از بزرگان محدثین معاصر احمدبن حنبل که اجابت محنت نکردند. (مناقب الامام احمدبن حنبل ص 394...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن ابی یحیی هاشمی کوفی صیرفی . در منهج المقال و جامعالرواة از رجال شیخ طوسی نقل کرده اند که وی از اصحاب صادق (ع ) ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی یونس مدنی .حمداﷲ مستوفی او را در زمره ٔ «رواة ارباب الصحاح البخاری » آورده است . (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اثیرحلبی ، ملقب بعمادالدین . رجوع باسماعیل بن احمدبن سعید... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد.ابن الجوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او واو نیز بوسایطی روایتی راجع بعمربن عبدالعزیز آورده است . (سیر...