گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسماعیل نویسه گردانی: ʼSMAʽYL اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ یحصبی مکنی به ابومروان تطیلی از علمای تطیله ۞ . (حلل السندسیة ج 2 ص 169). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه واژه معنی اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یَسار. رجوع به اسماعیل بن عبدالخالق بن عبدربه شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یسار نضری . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . و در برخی نسخ بشار بجای یسار آمده است . رجوع ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یسار هاشمی . نجاشی گوید: وی مولای اسماعیل بن علی بن عبداﷲبن عباس بود، و کتابی داشته که محمدبن حسین بن ابی الخ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یعقوب اعلم . محدث است . رجوع به الموشح ص 129 شود. اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن یعقوب انباری . او راست : شرح بر کافی فی فروع الحنفیة. وفات وی بسال 331 هَ . ق . است . (کشف الظنون ). اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف بن اسماعیل بن فرج بن نصر معروف به ابن نصر (740-761 هَ . ق .). از ملو» بنی نصربن الاحمر، در اندلس . مولد وی غ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف دیلمی مکنی به ابوعلی . وی علم و عبادت و حدیث را جمع کرد و با احمدبن حنبل مجالست داشت و از مجاهدبن موسی ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف بن محمدزاهد معروف به سمویه . وی مصاحب عبدالرحمن بن یوسف معدانی بود و از یحیی قطان و عبدالرحمن بن مهدی و ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف علوی بن ابراهیم بن عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (ع ) وی در سنه ٔ 251 هَ . ق . در مکه ٔ مکرمه خروج ... اسماعیل اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یوسف قزوینی ملقب به رضی الدین و مکنی به ابوالخیر. او راست : کتاب اربعین در فضائل علی (ع ) و کتاب اربعین در ف... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ صفحه ۴۶ از ۷۲ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود